یونو

یونو

دو قدم مانده به همین لحظه، همه چیز را می شد لمس کرد
یونو

یونو

دو قدم مانده به همین لحظه، همه چیز را می شد لمس کرد

چگونه زندگی مان را می شماریم.

آدم از بیست سالگی به بعد، دیگه سال هارو نمیشمره، دهه میشمره. نهایت بتونه سه یا چهار دهه بشمره. بعدش دوباره میفته به صرافت شمردن سال. بعدش هم روز و دقیقه و ساعت. این وسط، عدد دهه های شمرده شده کمتر از انگشت های دسته. چشم به هم بزنی، کنتورش زده شده و رسیدی به یه مقیاس دیگه. مگه چندتا دهه زندگی می کنیم که یکیش رو تو گیجی، یکیش رو تو حسرت، یکیش رو تو پشیمونی بگذرونیم؟ می ارزه؟ 

نظرات 5 + ارسال نظر
Lady may جمعه 22 بهمن 1395 ساعت 21:29 http://mamachichi.blogsky.com

سلام به امید خوندن یک پست جدید اومدم

سلام سلام. نبودم نبودم.

chogol سه‌شنبه 19 بهمن 1395 ساعت 00:19 http://www.chogol.blogsky.com

واقعا گل گفتین.اما خب یه چیزهایی دست خودم آدم نیست،مثل حسرت خوردن.

حسرت خوردن به نظرم نتیجه ی این فکره که توانایی بهتر کردن اوضاع رو نداریم. در صورتی که داریم.

مصطفی دوشنبه 18 بهمن 1395 ساعت 23:02 http://zizaa.blogsky.com/

سلام
خوشحال می شیم به ما سر بزنید
وبلاگ متفاوت تفریح و سرگرمی
http://zizaa.blogsky.com

ladymay دوشنبه 18 بهمن 1395 ساعت 22:41 http://mamachichi.blogsky.com

واقعا همینطوره

امیر دوشنبه 18 بهمن 1395 ساعت 22:38 http://dashtemoshavvash.blogsky.com

سلام
گاهی وقتا ۀدم مجبوره توی گیجی بمونه و خوب طبیعتا حسرت هم داره

وارد شدنمون شاید ناخودآگاه باشه، ولی بیرون اومدنمون دست خودمونه. هرچی زودتر بیایم بیرون حسرتش کمتره.
سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد