روزهایی هم هست که اول صبح برادرت زنگ میزنه و میگه: دقت کردی چندوقته واسه م کیک درست نکردی؟ سالاد میخوام و کیک شکلاتی و کیک شیر داغ.
بعد تو با ذوق پا میشی میری بیرون و کلی خرید می کنی و از صبح میشینی به درست کردن سفارش های عزیز دل 3>
پی نوشت: پدر میرسه خونه و میگه: نمیشه ناهار شیر و کیک بخوریم؟ :)) چه کنیم که قبلا رزرو شده :پی
شب هایی هم هست که اول صبح برادرت زنگ نمیزنه و نمیگه: دقت کردی چندوقته واسه م کیک درست کردی؟ سالاد نمیخوام و کیک ساده و کیک شیر یخ.
بعد تو با ناارحتی دست میشی میری داخل و کلی خرید نمی کنی و از شب می ایستی به خراب کردن سفارش های عزیز دل E>
زیاد اوج گرفتی باز؟ از زمان کامنتت مشخصه ها :دی
خبر آمد گره ای در کار است
سر خوش آن دل که به کیک پر باشد
چه شاعرانه ی پیچ در پیچ :))