آدم از بیست سالگی به بعد، دیگه سال هارو نمیشمره، دهه میشمره. نهایت بتونه سه یا چهار دهه بشمره. بعدش دوباره میفته به صرافت شمردن سال. بعدش هم روز و دقیقه و ساعت. این وسط، عدد دهه های شمرده شده کمتر از انگشت های دسته. چشم به هم بزنی، کنتورش زده شده و رسیدی به یه مقیاس دیگه. مگه چندتا دهه زندگی می کنیم که یکیش رو تو گیجی، یکیش رو تو حسرت، یکیش رو تو پشیمونی بگذرونیم؟ می ارزه؟
سلام به امید خوندن یک پست جدید اومدم
سلام سلام. نبودم نبودم.
واقعا گل گفتین.اما خب یه چیزهایی دست خودم آدم نیست،مثل حسرت خوردن.
حسرت خوردن به نظرم نتیجه ی این فکره که توانایی بهتر کردن اوضاع رو نداریم. در صورتی که داریم.![](http://www.blogsky.com/images/smileys/101.png)
سلام
خوشحال می شیم به ما سر بزنید
وبلاگ متفاوت تفریح و سرگرمی
http://zizaa.blogsky.com
واقعا همینطوره
سلام
گاهی وقتا ۀدم مجبوره توی گیجی بمونه و خوب طبیعتا حسرت هم داره
وارد شدنمون شاید ناخودآگاه باشه، ولی بیرون اومدنمون دست خودمونه. هرچی زودتر بیایم بیرون حسرتش کمتره.
سلام