یونو

یونو

دو قدم مانده به همین لحظه، همه چیز را می شد لمس کرد
یونو

یونو

دو قدم مانده به همین لحظه، همه چیز را می شد لمس کرد

مردهای کوچیک شهرمون

داشتم از پسرک هشت یا ده ساله ای مینوشتم که تو اوج سرما، یه بساط کوچولو پهن کرده بود و وقتی ازش چیزی خواستم، خیلی با محبت گفت: جفت اینا قیمتون یکیه، ولی خانوم، این یکی کیفیتش بهتره، اینو بخر. و اونقدر این صداقت و محبتش به دلم نشست که کلی باهاش صحبت کردم. 

داستان رو کامل و جزء به جزء نوشتم اینجا، اما بعد پاکش کردم. دلم نیومد حتی اینجا، ناشناس هم حتی، ازش بنویسم. در همین حد که یه پسر مغرور کوچولو و مهربونی هست این دور و برا، که ساعت شش غروب توی سرما داره کار می کنه. هرجا یکی شبیهش رو دیدین، حتما ازش چیزی بخرین. 

توهم زایی یا "عجب گوش های قشنگی"

به نظرم مرز بین راست و دروغ، باور خود گوینده ست. وقتی کسی عمدا داره دروغ میگه، احتمالا نمیتونه همه ی جوانب دروغش رو بپوشونه و از یه جایی میشه مچش رو گرفت. ولی وقتی اون آدم، اونقدر این دروغ رو گفته که کم کم، امر بهش مشتبه شده که این اتفاق الکی، واقعا افتاده، و به باور رسیده؛ از اینجا به بعد تقریبا غیرممکنه مچ دروغگویی این آدم رو گرفتن. چون اون اتفاقی که هرگز نیفتاده، با جزئیاتش، برای این آدم به خاطره تبدیل شده.

دستاتو باز کن.. عین گراف داوینچی

پیدا کردن دوست های جدید، همیشه اتفاق جالب و هیجان انگیزی یه. این که چطوری دو تا آدم از یه فاصله ی دور، یه سری مشترکات بین خودشون کشف می کنن که فاصله هارو محو می کنه، خیلی جذابه. ولی عین خونه ای که یه آجرش رو کج گذاشته باشن و هرچی بیشتر رو هم چیده میشن، بیشتر کجی دیوار به چشم میاد، انگار ماها هم هرچی بزرگتر میشیم، اون حس شک و عدم اطمینان و پرهیز از برخورد با اتفاقی های شگفت انگیز، بیشتر تو رفتارامون نمود پیدا می کنه. 

همینطوری یه که یه بچه ی 5 ساله خیلی راحت، میتونه روی آب بمونه و شنا کنه، ولی یه آدم 30 و خورده ای ساله، خیلی دیرتر یاد میگیره خودشو رها کنه توی آب. خودمونو جمع می کنیم ماها. هرچی بیشتر میگذره بیشتر جمع می کنیم . از قابلیت های اجتماعی مون بیشتر و بیشتر کم میشه و اونقدر جمع میشیم که دیگه نمیتونیم حتی بهترین اتفاق های در راه رو، در آغوش بگیریم.

هر کی یه جور دیوونه ست

ما ضامن فعل و انفعالات مغز و زبان بقیه نیستیم. بهتره به فکر درست رفتار کردن خودمون باشیم تا اینکه حرص رفتارای دیگران رو بخوریم. 


خودفیلترینگ

به نظرم رفتار درست، وابسته به زمان و مکان و حقیقی و مجازی و در قبال فلان آدم خاص نیست. سیال نیست که شکلش تو هر ظرفی تغییر کنه. تو اگه یه چیزایی رو به عنوان درست یا غلط قبول داری، همه جا رعایتشون می کنی. حتی تحت اسم مستعار.