آدمی رو میشناختم که می گفت "Couldn't or Wouldn't, Doesn't matter" که نتیجه ی عمل، خیلی مهم تر از تصمیم و مسیرشه. یعنی تو اگه با من قراری داری، اینکه نخواستی بیای با اینکه تصادف کردی و پات شکست و نتونستی بیای، فرقی نداره. نتیجه یکی یه. تو به قرارت با من نرسیدی.
اونقدر این فلسفه ی زندگیش واسه من غیرقابل باور بود که اون آشنایی هیچ وقت به دوستی تبدیل نشد.
ولی همیشه اون جمله ش توی ذهن من مونده، و بعضی جاها به این نتیجه میرسم که اون آدم، حداقل با صراحت، نظرش رو گفته بوده و اولتیماتومش رو داده بود و درنتیجه، من این فرصت رو داشتم که اون آشنایی رو ادامه ندم. چه بسا دوست هایی داریم چندین و چندساله، که به خاطر یه اتفاق ساده، ماهیت درونی شون رو نشون میدن و تورو نسبت به هرچه دوستی بی اعتماد می کنن.
آدم باید صریح باشه، خودش باشه، خواسته ها و انتظاراتش رو، توانایی ش رو تو برآورده کردن انتظار بقیه بگه. اون وقته که آدما تکلیف خودشونو با هم میفهمن و رابطه ها، درست پیش میره.