یونو

یونو

دو قدم مانده به همین لحظه، همه چیز را می شد لمس کرد
یونو

یونو

دو قدم مانده به همین لحظه، همه چیز را می شد لمس کرد

از آن من که مانده

خیالش راحت بود انگاری، که من همیشه سر جام هستم. همیشه همون یونوی خندون که هر کاری از دستش بر میاد واسه همه ی آدمای دور و برش انجام میده. خیالش زیادی راحت بود انگاری، اونقدری که وقتی فقط یه بار، فقط و فقط یه بار، اونی که همیشه بود نبودم، عصبانی شد، طلبکار شد. چندروزه خبری نیست ازش، کلی گله کرده از من پیش همه، که عوض شده، که حالمو نپرسیده، که و که و که.... 

تصمیم که میگیری باید پاش وایسی. من هیچ وقت پای تصمیم هام نمونده بودم، چون همیشه تا همینجاش هم خیلی درد داشت. همینکه اونی نباشم که همیشه بودم، خیلی درد داشت، پوست اندازی بود. اونم نه پوست مرده، پوست زنده و سالم رو باید خراش میدادم و میبریدم و از توش میومدم بیرون. الان ولی فرق داره. میخوام پای دردش، پای خراشش، زخمش، وایسم. میخوام دیگه از رو مهربونی، به همه حق ندم. خیالشون زیادی راحت شده انگاری. بذار خیالشونو ناراحت کنم ولی خودم باشم.

دو

<<당신이란 존재는 언젠가 내가 읽었던 아픈 책을 같이 읽은 사람이다>>

تو کسی هستی که باید به همراهش، دردناک ترین صفحات زندگیم رو ورق می زدم

یک

<<من یه بقچه از رذالت های درهم پیچیده ام>>

عجایب دوگانه

متعجبن، که چطور شده که کوتاه نمیام

متعجبم، که چطوری سی سال کوتاه میومدم

برای گرند مای تجدیدناپذیر

رفتم پیشش امروز، بهتر شده بود ولی هر دوتا چشمش کبود شده. دکتر میگه ضربه خورده به سرش، خودش میگه: اسم ضربه خوردن رو که میارین دلم می خواد بزنمتون :پی. که یعنی اگه ضربه خورده بود به سرم میفهمیدم. میگیم آخه نه سی تی اسکن چیزی نشون داده نه هیچ علایم دیگه ای داری! جز ضربه نمیتونه باشه، باز قاطی می کنه :دی. عزیز دل منه. لجوج و در عین حال بی اندازه صبور. صداش در نمیاد. فک کنم اون بخشی از من که از زارزدن تو مریضی بدش میاد، به این مامان بزرگ فوق العاده رفته.

اندر احوالات مریض شدن

--خسته م از آدمایی که فقط زار میزنن.

++ زار داره، تو نمیزنی.

-- [صرفا خنده]

پیش بینی وضع هوای فردای یونو

دلم میخواد فردا که میرم پیشش، صداش با ناله نباشه. سرش درد نداشته باشه. رفته باشه از گوشه ی گنجه ش واسه م خوراکی های خوشمزه ای که قایم کرده بیاره. گاهی وقتا نباید بشینیم تا نسیم خنک بیاد یا هوای خوب و آفتابی. شاید آفتاب زندگی مون حالش رو به راه نباشه. شاید نتونه بلند شه حتی تلفن رو بگیره و بهت زنگ بزنه. فردا هوای اینجا هر طوری باشه، من میرم پیش آفتاب تا آروم شم و لذت ببرم.